كيان جونكيان جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات دوست داشتنی کیان

جشن الفبای کیان جونم خرداد ۹۹

کیانم با سواد شدنت مبارک خیلی خوشحالم که می توانی بنویسی وبخوانی دوست دارم یک داستان به انتخاب خودت برایم بخوانی ‌امشب تو برای من قصه بخوانی قبول پسرم ؟ عاششششششقتم مامانی عزیز مامان امسال بخاطر کرونا جشن الفبا از طرف مدرسه برگزار نشد ‌قرار شد هر خانواده برای فرزند خودش یه جشن کوچولو بگیره که ما با کمک سارا ساناز دختر خاله های مهربونت این جشن کوچولو برگزار کردیم وخدارو شکر بابت داشتن این خواهرزاده های مهربون عزیز ای خاله دوستتون دارم ❤️❤️❤️❤️😘😘😘😘😘 کیان جون ‌معلم مهربونش خانم توانا قشنگ مامان اینم عکس چند تا از دوست های کلاس اولت ببخش مامان جون که به خاطر این ویروس ...
10 خرداد 1399

خاطرات ۹۸/۱۲/۱تا99/2/30

سلام کیان مامان نفسم عزیز دلم تقریبا ۴ماه میشه که به وبلاگت سر نزدم سال ۹۸خیلی بد داشت به انتها می‌رسید با پیدا شدن سروکله ویروس کرونا که از اواسط بهمن زمزمه هاش بود ‌اواخر بهمن با تعطیلی مدارس ‌دانشگاه ها قدرت خودشو به همه نشون داد خیلی روزهای بدی بود ترس وحشت وجود هممون گرفته بود وارد همه بدتر نا آگاه بودنمون از این ویروس ‌آمار های وحشتناکی که می شنیدیم واینکه نمیدونستیم کدوم آمار فوتی درست ‌کدوم غلط اما خوب پرستار بودن عمه کمک زیادی به ما کرد که آمار درست بشنویم اما اوضاع خیییلی بد بود وباشنیدن حرفهای عمه من که حسابی قاطی کرده بودم واز اول اسفند واقعا قرنطینه رو شروع کردم خیلی سفت سوخت داداشی محمد خیلی جدی نگرفته بود اما من همچن...
9 خرداد 1399
1